رابطه والد و کودک 3

سبک های فرزندپروری، پرورش کودکان موفق

فرزندپروری

مدت مطالعه: 7 دقیقه

شیوه های فرزندپروری کودکان 2 تا 3 سال

خانواده ها انواع مختلفی دارند. ممکنه با پدر بزرگ و مادر بزرگ زندگی کنن، ممکنه والدین طلاق گرفته باشن و هر کدوم خانواده جدا تشکیل داده باشن، ممکنه تک والدی باشن یعنی کودک با فقط پدر یا فقط مادرش زندگی کنه. همونطور که خانواده ها باهم تفاوت دارن، نوع فرزندپروری هم باهم تفاوت داره. این تفاوت برمیگرده به ارزش هایی که برای خانواده ها مهمه!

عوامل تأثیر گذار بر فرزند پروری

یکی از عوامل تأثیرگذار در شیوه ی فرزند پروری، اینه که خود والدین با چه سبک پرورش یافتن و آگاهیشون برای پرورش دادن یک کودک چقدره. تحصیلات روی تربیت کردن یک کودک نقش بسیار زیادی داره. معمولا والدینی که تحصیلات بیشتری دارن با استدلال بیشتری درباره مسائل با کودکشون صحبت میکنن و سعی میکنن مفاهیم رو به طور بهتری برای کودشون توضیح بدن و از نظرات کودکشون در کشف پدیده ها استفاده میکنند. کودکان، مخصوصا 2 تا 3 ساله ها که علاقه و کنجکاوی بیشتری برای شناختن پدیده ها دارن، نیاز دارن که والدینی داشته باشن تا بتونن سوالاتشون رو از او بپرسن و بتونن به جواب مورد نظرشون برسن.

خیلی وقت ها پیش میاد که سوالات کودک شما تمومی نداره و تمام سوالاتش به هم مربوطه. در چنین مواقعی حضور یک والد که بتونه از نظر کلامی کودک رو قانع کنه و جواب سوالاتش رو بده خیلی مهمه. در اغلب مواقع، مادرها این قدرت پاسخدهی رو بیشتر از پدر ها دارن و بهتر میتونن جواب سوالات بی پایان کودکشون رو بدن.

سبک های فرزندپروری

سبک های فرزندپروری

سه سبک فرزند پروری

خانواده ها به طور عمده، سه سبک برای تربیت فرزندشون در پیش میگیرن. این سه سبک ممکنه کم یا زیاد در هر خانواده ای در جریان باشه و دلیل انتخاب این سبک ها نوع تربیت خانواده و نگرش اونها نسبت به تربیت کودکشون هست.

سبک اول : خودکامه

والدین خودکامه دلشون میخواد کودکشون ازشون اطاعت کنه و اگر این کار رو نکنه کودک رو تنبیه میکنن. اراده شخصی کودکشون رو بااستفاده از تهدید و زور مهار میکنن و اجازه آزادی عمل رو از کودکشون میگیرن. چنین کودکی نمیتونه موقعیت های مختلف رو تجربه کنه و برای خودش تصمیم گیری کنه. والدینی که تابع چنین سبکی هستند کودکشون رو محدود میکنن و حتی اجازه صحبت و اظهار نظر رو هم از کودکشون میگیرن.

دلیل روی آوردن به چنین سبکی این هست که خود والدین هم با این روش پرورش یافتن و روش های انضباطی سخت به اونها تحمیل شده درنتیجه این سبک رو روی کودشون هم اجرا میکنن.

در نتیجه چنین سبکی کودک استقلال و اراده شخصی برای تصمیم گیری نداره. گوشه گیر و ترسو میشه. شجاع و پرجرأت نخواهد بود. دمدمی مزاج است با هر حرفی به سرعت برانگیخته میشه یا بیش از اندازه متخاصم و عصبانی و پرخاشگر خواهد شد.

سبک دوم : آسان گیر

والدینی که سبک آسان گیری رو انتخاب میکنن معمولا دو دسته هستند یا نرمخو هستن یعنی در بیشتر مواقع به کودک سخت نمیگیرن و دسته دوم بی تفاوتن. یعنی براشون اهمیتی نداره که ویژگی های کودکشون چطوری شکل بگیره و آیا کاری که داره میکنه درسته یا غلط. برای همین هم اجازه گرفتن کودک از والدینش در این سبک جایگاهی نداره.
کودکانی که بااین سبک رشد میکنن معمولا لوس، طغیانگر، از لحاظ اجتماعی نالایق و پرخاشگر هستن. هر قدر کودک در محیط خانه آزادی بیشتر و بی حدی داشته باشه، در جامعه نمیتونه حرف بپذیره و بر اساس قوانین اجتماعی عمل کنه. البته که در نتیجه این اتفاقات از جامعه طرد خواهد شد.

سبک سوم : آمرانه

والدینی که سبک آمرانه رو انتخاب کردن بر فعالیت کودکشون نظارت دارن به طور منطقی اون رو کنترل میکنن وقتی کودکشون اشتباهی میکنه قاطعانه برخورد میکنن و در کنار همه اینها به علایق کودکشون بها میدن و به خواسته های او توجه میکنن البته استاندارد ها و قوانینی رو هم برای آزادی کودکشون میگذارن.
کودکان رشد یافته با این سبک، اغلب سازگاری بهتری نسبت به دو سبک دیگر دارن بر خودشون مسلط تر هستند و اعتماد به نفس و استقلال بیشتری هم برای حضور در جامعه و تصمیم گیری دارن.
کدوم سبک بهتره؟!

همونطور که بررسی کردیم کودکانی که در کنار والدین رشد میکنن که سبکشون آمرانه هست، اعتماد به نفس بیشتری برای حضور در جامعه و گروه های دوستانه دارن. در چنین سبکی کودک میتونه در کنار اینکه علایقش رو تجربه میکنه و از محبت والدینش برخورداره استانداردها و قوانین مربوط به حضور در جامعه و باید و نباید ها رو یادبگیره. در واقع تعادل بین محبت بیش از اندازه و کنترل به جا و درست بدون اعمال زور و تهدید و تنبیه شدید، بهترین سبک و روش برای تربیت فرزند است.

چگونه رفتار کنیم بهتره؟!

در سنین 2 تا 3 سالگی کودکان اشتباهات بسیار زیادی انجام میدهند و نحوه پاسخی که به اونها داده میشه در تثبیت یا عدم تثبیت اون خطا بسیار حائز اهمیت هست. در مواجهه با کار بدی که کودک شما انجام داده است، ناراحتی خودتون رو اخم کردن یا بی محلی کردن نشون بدهید.

در صورتی که کودک شما میتونه منطقی تر با موضوع برخورد کنه و حرف شنوی خوبی داره میتونید برای او با زبان ساده توضیح بدهید که کارش اشتباه بوده و شما انتظار دارید که اون رفتار رو دیگه تکرار نکنه. اما اگر حرف شنوی خوبی نداره و یا هنوز به درک این مسائل نرسیده با رفتارتون میتونید نشون بدید. این رفتار به هیچ عنوان نباید متضمن تنبیه بدنی یا رد کردن دست کودک برای آشتی یا هول دادن او به طرف دیگر باشه.

همچنین به هیچ عنوان به کودک نگویید که او رو دوست ندارید یا دیگر مادر او نیستید و یا قراره به دلیل کار بدش او رو ترک کنید یا بچه دیگری رو جایگزین او کنید. با این کار به او حس ناامنی دست میدهد و باعث کم شدن اعتماد به نفس او خواهد شد.

همچنین به دلیل اینکه فکر میکنه همیشه اشتباه میکنه و کسی دوستش نداره ممکنه دچار کمرویی و خجالت هم بشود. بنابراین در روابط اجتماعی او با دیگران هم تأثیر بدی خواهد گذاشت. برای اینکه او را تشویق به ادامه فعالیت کنید در خرید کردن، در مرتب کردن اتاق و وسایلش، در ورزش کردن یا در کتاب خواندن او رو مشارکت بدهید و از اونها نظر بخواهید. با این کار به کودک احساس ارزشمند بودن میدهید. به کودکتون این اطمینان رو بدهید که همیشه کنار او خواهید بود و اشتباهاتش روی علاقه شما به او تأثیری نمیگذاره.

دلبستگی کودک به مادر

در این سنین کودک شما دلبستگی به دیگران رو آغاز میکنه و افراد رو به یکدیگر ترجیح میده. معمولا این دلبستگی بین مادر و پدر جابجا میشه و ممکنه مدتی به پدر دلبستگی داشته باشه و بعد از اون به مادر یا اینکه کودک به طور کلی به مادر یا پدرش دلبسته باشه. درباره اضطراب جدایی کودکان 2تا3 سال بیشتر بخوانید.

این موضوع عموما متوجه مادر هست به دلیل اینکه مادران حوصله و وقت بیشتری برای صحبت کردن و بازی کردن با کودکشون صرف میکنند و با او با محبت بیشتری برخورد میکنند. در این مدت ممکنه کودک شما تنها حرف یکی از والدین که به او دلبستگی بیشتری داره رو گوش بده.

در این شرایط والد دیگر احساس سرخوردگی یا ناامیدی پیدا میکنه که بهتره در این باره حساسیت به خرج ندید و درک کنید که این شرایط هم مانند بقیه دوره های رشدی گذراست. این شرایط برای اینکه کودک به استقلال و رشد کافی برسد لازم است و بهتره والدی که کودک دلبستگی بیشتری به او داره نقش فعالتری رو در جهت رشد کودک بگیره و والد دیگر به او کمک کنه و در جریان امور رشدی و تجربیات کودک همراه باشه. میتونید برای اینکه کودک شما دلبستگی یکسانی به هر دو والد خودش پیدا کنه، او رو با والدی که کمتر دلبستگی متوجه اوست تنها بگذارید تا کودک از او هم محبت دریافت کنه.

در ادامه ی این مقاله می توانید شیوه های فرزندپروری کودکان 5تا6 سال از شادآموز را بخوانید.

عشق در خانواده

عشق در خانواده

رابطه فرزندپروری و عشق در خانواده

عامل بسیار مهمی که به سازگاری اجتماعی کودک کمک میکنه، عشق است. هر قدر میزان عشق و محبتی که کودک از والدینش دریافت میکنه بیشتر باشه، کودک توانایی بیشتری داره برای ابراز همدلی و دوست داشتن آدم های دیگر و در نتیجه علاقه به برقراری ارتباط با اونها. در واقع مهمترین عامل برای سازگاری کودک محبت والدینش به او هست.

محیط زندگی و رشد فرزند

امروزه اکثر والدین شاغل هستن و اوقات زیادی رو نیمتونن کنار کودکشون باشن. البته که در شرایطی هم تأثیر خانواده از همه چیز بیشتره اما مهدکودک هم تأثیر بسیار زیادی در اجتماعی شدن کودک داره. چراکه در چنین مراکزی کودک کنار هم سالانش قرار میگیره و میتونه با حضور در محیط اجتماعی قوانین و شرایط استقلال و اجتماعی شدن رو بهتر یاد بگیره. همچنین سبک حاکم بر مراکز آموزشی کودکان آمرانه هست و مربی میتونه محبت لازم رو (قطعا نه به اندازه مادر اما به اندازه کافی) به کودک ابراز کنه. کودک رو تشویق کنه و قوانین رو بهش آموزش بده. مرکز پیش دبستانی شادآموز میتونه به شما در این مورد کمک کنه.

شادآموز را در اینستاگرام دنبال کنید:

instagram

منبع: رایس ،ف.فیلیپ،(1390)رشد انسان،ترجمه دکتر مهشید فروغان

نوشته های مرتبط

2 فکر در مورد “ سبک های فرزندپروری، پرورش کودکان موفق

  1. منا گفت:

    برای بچه دو سال اگر اشتباه کرد با بی محلی و یا اخم کردن نشون بدیم درسته؟

    1. shadamooz گفت:

      سلام همراه گرامی
      بله ناراحتی خودتون رو با اخم کردن می توانید نشان دهید. توجه کنید که در حد فهم کودک باشد و در این زمینه زیاده روی نداشته باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.